چند بار بهم گفت که به کسی نزدیک نمیشه for its sake. یعنی به صمیمیت نیازی نداره، و انگار براش اینطوری بود که when it happens, it happens. من اون موقع خیلی بهش فکر نکرد. در واقع اول فکر کردم منم همینطور. بعد فکر کردم حالا شاید نه همیشه. این مدت پس ذهنم موند و این دو سه روز بهش بیشتر فکر کردم و الان توی این کافه به این رسیدم که من همه کار و مخصوصا روابط انسانی رو for its sake انجام میدم. گناهی هم ندارم. زندگی برای من عقب افتاده بود و انگار همیشه دارم تلاش میکنم بهش برسم. بخوانید, ...ادامه مطلب
چند باری از دیگران شنیدم که پدر و مادرشون تلاش میکردند که خوشاخلاق بارشون بیارن. و نمیدونم چرا هر بار برام عجیب بود. در نهایت فهمیدم به خاطر این که هیچوقت توی خونهی ما این مطرح نبوده. یعنی نه فقط, ...ادامه مطلب
داشتم میگفتم که توی زندگی هر فردی، یک سری وقتهای خوبی هست که خیلی تلاش میکنه و میخونه و از خودش راضیه و وقتهای خیلی خیلی بیشتری هست که یک مشکلی وجود داره، و تلاش خیلی زیادی نمیکنه، یا حتی اصلا , ...ادامه مطلب
به صورت عمیقی میترسم. احتمالش هست که بتونم به زودی توی یه مجلهای بنویسم. مقالههای تازه مربوط به بیوتک پزشکی رو ترجمه کنم. بابتش واقعا هیجان دارم عزیزم. احتمالش هم هست که بتونم تدریس کنم و حقوق بگ, ...ادامه مطلب
- تابستانِ 15 سالگیِ خود را چگونه گذراندید؟- با سیب زمینی پوست کندن در واقع من الان در مرحله ایم که مامان دلش نمیاد من کارای بزرگتری بکنم (چون ممکنه آشپزخونه ی خوشگلش داغون بشه) و متاسفانه در نتیجه ی تلاش های اخیرم در آشپزی از حالت "به چاقوووووو دست نزن !!!!! شاید گلووووووتووووو ببررررری !!!!!!!" بیرون اومدم .... خلاصه که وضعیت دوست داشتنی ای نیس ....,137,137 pokemon,137 pokedex,13738 executive order,1375 broadway,137 lbs to kg,1370 am,1370 avenue of the americas,137 ventures,1372 broadway ...ادامه مطلب