چند بار بهم گفت که به کسی نزدیک نمیشه for its sake. یعنی به صمیمیت نیازی نداره، و انگار براش اینطوری بود که when it happens, it happens. من اون موقع خیلی بهش فکر نکرد. در واقع اول فکر کردم منم همینطور. بعد فکر کردم حالا شاید نه همیشه. این مدت پس ذهنم موند و این دو سه روز بهش بیشتر فکر کردم و الان توی این کافه به این رسیدم که من همه کار و مخصوصا روابط انسانی رو for its sake انجام میدم. گناهی هم ندارم. زندگی برای من عقب افتاده بود و انگار همیشه دارم تلاش میکنم بهش برسم. بخوانید, ...ادامه مطلب
چند باری از دیگران شنیدم که پدر و مادرشون تلاش میکردند که خوشاخلاق بارشون بیارن. و نمیدونم چرا هر بار برام عجیب بود. در نهایت فهمیدم به خاطر این که هیچوقت توی خونهی ما این مطرح نبوده. یعنی نه فقط, ...ادامه مطلب
داشتم میگفتم که توی زندگی هر فردی، یک سری وقتهای خوبی هست که خیلی تلاش میکنه و میخونه و از خودش راضیه و وقتهای خیلی خیلی بیشتری هست که یک مشکلی وجود داره، و تلاش خیلی زیادی نمیکنه، یا حتی اصلا , ...ادامه مطلب
به صورت عمیقی میترسم. احتمالش هست که بتونم به زودی توی یه مجلهای بنویسم. مقالههای تازه مربوط به بیوتک پزشکی رو ترجمه کنم. بابتش واقعا هیجان دارم عزیزم. احتمالش هم هست که بتونم تدریس کنم و حقوق بگ, ...ادامه مطلب
من نمی خوام به هیچ کدوم از افراد کوچکتر از خودم توهین کنم(که بزرگتریناشون مسلما پایه ی دهمند) ولی عمیقا ناراحتم از این که قراره سال بعدی مدرسه ی محبوب ، قشنگ و بزرگم پر از این جغله های جوگیر و تازه دبیرستانی باشه.و داغون شه ... و شلوغ.,139,139 centre street,1394 cable,139 lbs to kg,1394,139 flatbush ave,1390,1390 market street,139 bus schedule,139 fulton street ...ادامه مطلب