چند بار بهم گفت که به کسی نزدیک نمیشه for its sake. یعنی به صمیمیت نیازی نداره، و انگار براش اینطوری بود که when it happens, it happens. من اون موقع خیلی بهش فکر نکرد. در واقع اول فکر کردم منم همینطور. بعد فکر کردم حالا شاید نه همیشه. این مدت پس ذهنم موند و این دو سه روز بهش بیشتر فکر کردم و الان توی این کافه به این رسیدم که من همه کار و مخصوصا روابط انسانی رو for its sake انجام میدم. گناهی هم ندارم. زندگی برای من عقب افتاده بود و انگار همیشه دارم تلاش میکنم بهش برسم. بخوانید, ...ادامه مطلب
چند باری از دیگران شنیدم که پدر و مادرشون تلاش میکردند که خوشاخلاق بارشون بیارن. و نمیدونم چرا هر بار برام عجیب بود. در نهایت فهمیدم به خاطر این که هیچوقت توی خونهی ما این مطرح نبوده. یعنی نه فقط, ...ادامه مطلب
داشتم میگفتم که توی زندگی هر فردی، یک سری وقتهای خوبی هست که خیلی تلاش میکنه و میخونه و از خودش راضیه و وقتهای خیلی خیلی بیشتری هست که یک مشکلی وجود داره، و تلاش خیلی زیادی نمیکنه، یا حتی اصلا , ...ادامه مطلب
به صورت عمیقی میترسم. احتمالش هست که بتونم به زودی توی یه مجلهای بنویسم. مقالههای تازه مربوط به بیوتک پزشکی رو ترجمه کنم. بابتش واقعا هیجان دارم عزیزم. احتمالش هم هست که بتونم تدریس کنم و حقوق بگ, ...ادامه مطلب
من سر خوندن دین و زندگی و زمین شناسی : * یک جمله میخونم* * یه نگاه بهت زده به دیوار و سقف میندازم* * سه بار با مبتکران شیمی یا هر کتاب قطور دیگه تو سرم میزنم*,1824 election,182 cm in feet and inches,182,1828 dictionary,1820,1821,182 cm to feet,182cm in feet,1824,1823 ...ادامه مطلب