این اواخر دیگه خیلی راحت می‌گم «زیست»

ساخت وبلاگ

به طرز عجیبی، اکثریت فک می‌کنند من دارم میکروبیولوژی می‌خونم. ینی یه بار سر کلاس ریاضی دویست نفره، یکی از همکلاسیام از استادمون پرسید که چک کنه و ببینه که آیا بیوتکنولوژیا هم باید سر همین کلاس باشند. و استادمون اسم یه نفر رو خوند و ازش پرسید که چی می‌خونه. و اون فرد گفت «میکروبیولوژی» و استادمون این شکلی بود که «بله، دیدین که بیوتکنولوژیا همه‌شون سر همین کلاسند.»

اول دانشگاه هم که برای خوابگاه رفته بودم دفتر اصلی کوی، خانومی که مسئول بود، ازم پرسید چی می‌خونم، و من گفتم «بیوتکنولوژی» و خانومه رو به یه نفر کرد و داشت می‌گفت که «ببین، این نانوتکنولوژی می‌خونه ...» بعد من باز تصحیح کردم که «نه نه، بیوتکنولوژی» و خانومه گفت «آهان» و باز سرش رو کرد سمت همکارش گفت «ببین، این دختره نانوبیوتکنولوژی می‌خونه ...» و من اون لحظه دلم خواست سرم رو واقعا به جایی بکوبم.

واقعا تا حالا هیچ‌وقت نشده اسم رشته‌ام رو جایی بگم و ماجرا نشه. به هر حال، این هم جزو چیزایی می‌شه که بعدا برات تعریف می‌کنم. فقط باید بدونی که واقعا لذت‌بخش نبود این ماجراها، و من هم واقعا دیگه خسته شدم از سوال با لحن تحقیرآمیز «چرا پزشکی نرفتی؟». 

و همینطور آریا و کاتلین...
ما را در سایت و همینطور آریا و کاتلین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0bluefairy1 بازدید : 197 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:55